- romanra
- 16 آوریل 20
- تمام قسمت های رمان عاشقانه بلند کردن
- 1,721 views
- هیچ نظر
دانلود رمان بلند کردن پارت پنجم
حالا دیگر متقاعد شده بودم که او یک بچه است که ماشین پدر و مادرش را دزدیده . . اینجا چه خبره کوفتی بود ؟
_ هی بچه , تو به اندازه کافی بزرگ هستی که رانندگی کنی ؟
به جلو خم شدم .. روی صندلی اش کمی پایین تر رفت . با صدایی بلندتر گفتم
_ هی دارم با تو صحبت می کنم
اما دوباره بیشتر به طرف در حرکت کرد .. ماشین کمی از مسیر خود منحرف شد .. کم کم داشتم نگران می شدم
_ این دیگه چه کوفتی__
دستم را جلو بردم و شانه ی بچه را گرفتم .. ناگهان ماشین با صدای جیغی , آنچنان بلند که گوش هایم را به درد آورد .. پر شد . وقتی ماشین دوباره از مسیر منحرف شد و شروع به چرخیدن کرد زیر لب ناسزا گفتم
_ لعنت
به در کوبیده شدم . کلاه روی سر بچه پایین افتاد .. و موهای بلوند شنی بلندی , مانند آبشار پایین ریختند . . زن جوان از بالای شانه اش , با چشم هایی که از روی ترس گشاد شده بودند , به عقب نگاه کرد . ماشین متوقف شد
_ من اسپری فلفل دارم . حرکت نکن
به پایین نگاه کردم و متوجه اسپری فلفلی که در دست داشت و انگشتی که روی دکمه آن قرار داشت شدم . دستهایم را بالا گرفتم و سعی کردم تا آنجا که امکان دارد آرام باشم