- romanra
- 03 مه 20
- تمام قسمت های رمان عاشقانه بلند کردن
- 1,463 views
-
هیچ نظر
رمان بلند کردن پارت بیست ودوم
_ دست لعنتی ات رو از اون بکش
وقتی صدای هریس را شنیدم , آسودگی مانند موجی از روی بدنم عبور کرد و قادر شدم حرکت کنم . سعی کردم از چنگ لانس بیرون بیایم .. اما تنها مرا محکم تر نگه داشت
ناله ای از گلویم بیرون آمد و هریس جلوتر آمد , تا زمانی که درست پشت سر من ایستاده بود . فکر می کنم دلیل اینکه هنوز کنترل خود را از دست نداده بود این بود که من بین هر دوی آنها قرار داشتم و نمی توانست بدون آسیب رساندن به من به لانس برسد
_ واقعا میخوای سر این هرزه جنگ کنی ؟
می توانستم احساس کنم که خشم و عصبانیت از بدن هریس بیرون می ریزد … تا جایی که بدنش داشت به خاطر آن می لرزید . لانس بیشتر از آن چیزی که فکر می کردم احمق است
_ گور پدر این فا*حشه لعنتی . اون ارزشش رو نداره
لانس مرا به طرف هریس هول داد و سعی کرد از آنجا فرار کند .. اما من اجازه چنین چیزی را نمی دادم …قبل از آنکه روی زمین بیفتم هریس مرا گرفت … و من یک پایم را جلو آورده و زیر پای لانس زدم و او را با صورت روی زمین انداختم . صدایش مانند ترکیدن بلندی به گوش رسید… و سپس خون از جایی که صورتش روی زمین کوبیده شده بود پخش شد
هریس مرا رها کرد و به طرف او حرکت کرد … گردن او را گرفت و بالا آورد …او را مقابل دیوار کوبید …سپس از گلویش او را بالا گرفت . . نفسم را حبس کردم
لانس به او نگاه کرد