- romanra
- 25 آوریل 20
- تمام قسمت های رمان عاشقانه بلند کردن
- 1,288 views
- هیچ نظر
بلند کردن | پارت چهاردهم
فصل هشتم
هریس
روز طولانی بود و سیمون برای بیشتر روز فرسوده شده بود . با لبخند آسانی روی صندلی به عقب تکیه دادم و به پایان رسیدن پروژه را تماشا کردم . سیمون دستش را میان موهایش کشید و پرسید
_ چطور اینقدر خونسردی ؟
_ چون میدونم هر موقع به اینجا ی پروژه می رسیم تو استرس میگیری و به اندازه هر دوی ما نگران میشی
چشم هایش را چرخاند . شانه ام را بالا انداختم
_ همچنین میدونم که همیشه کار به خوبی پیش میره . ما به موقع اونو تحویل میدیم و همه چیز بدون کوچکترین مانعی جلو میره . چرا می بایست این یکی متفاوت باشه ؟
وقتی برنامه تمام شد و نتیجه تست موفقیت آمیز اعلام شد زیر لب غر و لند کنان گفت
_ متنفرم وقتی حق با توئه
سر پا ایستاد و کیفش را گرفت
_ فقط مطمئن شویو لباست برای فردا اتو کشیده باشه